سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند با دل و فکرش می نگرد . نادان با چشم و دیده اش می بیند . [امام علی علیه السلام]

مجتمع باران

 
 

نام آزمایش1:        آزمایش کوه آتشفشان (تجزیه ی آمونیوم دی کرومات)

وسایل و مواد مورد نیاز:1)بشر 800 میلی لیتری لیتری _یک عدد2)لوله ی آزمایش متوسط_یک عدد3)تشتک شیشه ای _یک عدد4)آمونیوم دی کرومات_50گرم به شکل خرد شده 5)ورقه یا مقوای بزرگ_یک عدد6)الکل ،پنبه ،کبریت _به مقدار لازم

مشاهدات وطریقه ی انجام کار:مقدار دی کرومات را که به رنگ نارنجی دیده می شود روی تشتک شیشه ای میریزیم البته قبل از آن هم باید وزن آن اندازه گیری شده باشد.این مقدار را به صورت تپه ای درمی آوریم.(چرا؟) تا درهنگام انجام واکنش همه ی وکنش دهنده مصرف شود

 و به این دلیل به این واکنش کوه آتش فشان می گوییم چون آمونیوم دی کرومات روی هم قرار می گیرد تا کاملاً تجزیه شود.کبریت را روشن می کنیم وآنرا کاملاً به تپه ی ساخته شده نزدیک می کنیم .اگر درصد خلوص آمونیوم دی کرومات بالا باشدقاعد تاً باید واکنش صورت بگیرد اما چون نمونه ی در اختیار ما ساخت داخل و با درصد خلوص پایین است با نزدیک کردن کبریت هم واکنش کاملاً صورت نمی پذیرد و ما مجبوریم تااز راه دیگری برای حرارت دادن به ماده ی واکنش دهنده وارد شویم.کمی پنبه را آماده کرده و الکل برآن می ریزیم تا آتش گیرد.

چند نکته ی مهم در اینجا:1) آمونیوم دی کرومات باید خرد شده باشد(چرا؟) علت این است که سطح تماس ذرات آن را با آتش بیشتر می کند و زود تر و کامل تر واکنش انجام می شود.

2)باید دقت داشت که پنبه ی آغشته شده به الکل را مستقیماً نباید با دست نگه داشت و باید از وسیله ی آزمایشگاهی مناسب استفاده کرد.

3) مقدار الکل استفاده شونده باید به مقدار کمی باشد چون برای انجام واکنش به مقدار اندکی حرارت نیازمندیم.

با نزدیک کردن پنبه ی افروخته شده به تپه ی آمونیوم دی کرومات می بینیم که این بار واکنش صورت می گیرد .منظره ی جالبی پدیدارمی شود در عین ناباوری می بینیم که تپه ی ساخته شده از بالا به سمت داخل بازاویه ی قائم شروع به واکنش می کند و پس از چند لحظه این چنین مشاهده میشود دقیقاً برعکس حالت اولیه این بار از داخل شروع به بیرون انداختن مواد تجزیه شده می کند و به عبارت دیگر مانند کوه آتشفشان فوران می کند و تا حدوداً یک الی یک و نیم متری مواد را به اطراف می پاشد.با دیدن این صحنه برای جلوگیری از پرتاب مواد به بیرون از محوطه از یک بشر 800میلی لیتری استفاده می کنیم. بشر عمد تاً برای گرم کردن محلول ها و مایع ها استفاده می شود اما این بار به گونه ی دیگر ی از آن استفاده می کنیم. فوراً بدون هیچ درنگی بادیدن صحنه ی بالا بشر را سرو ته کرده و به آرامی روی تشتک می گذاریم تا از فوران جلوگیری کنیم.اما در عین اینکه بشر روی محیط واکنش قرار گرفته است ولی بازهم واکنش ادامه می یابد و پس از مدتی روی بشر قطرات بخار آب را مشاهده می کنیم.

دو نتیجه می توان از این عمل گرفت :1)در انجام واکنش اگر اکسیژن وجود نداشته با شد مشکلی در انجام واکنش پیش نوی آید.

2)با مشاهده ی بخا آب حدس میزنیم یکی از فراورده ها آب خواهد بود.

پس از مدتی واکنش کاملاً به اتمام می رسد وحاصل یک تپه ی 50گرمی آمونیوم دی کرو مات

خاکستری است که به چشم دیده می شود .

شایان ذکر است خاکسترتولید شده حجم بیشتری را اشغال کرده است اما وزن کمتری دارد(؟؟چرا؟ مگر نباید طبق قانون پایستگی جرم جرم واکنش دهنده و فراورده برابرباشد)با اندکی تفکر در می یابیم که ما در عین انجام واکنش یکی از فراورده ها را دیدیم یعنی همان بخار آب تولید شده در هنگام واکنش.ولی با اندازه گیری مجدد خاکستر و بخار آب باز هم جرم اولیه بدست نمی آید پس مطمئن میشویم که فراورده ی دیگری هم وجود دارد که همان نیتروژن است.پس واکنش به این صورت خواهد بود که :(NH4)2Cr2O7 در اثر گرما میدهد> H2O(g)+Cr2O3+N2(g)

آزمایش 2)ص13         شناسایی کاتیون های Ag+،Pb2+،Ba2+،Fe3+

برای شناسایی این کاتیون ها باید از آنیون های محلولی آنها استفاده کنیم و با واکنش این کاتیون ها با آنیون ها رسوب کاتیون های بالا را ببینیم.

روشی که برای همه از آن استفاده می کنیم:نمک محلولی را در آب مقطر برای هر کدام به وجود می آوریم.(هر کدام نمک مخصوص به خود).سپس برای جداسازی هرنمک محلولی بر روی لوله ی آزمایش نام آنرا درج می کنیم وبا هم زدن لوله محتویات آنرا  به صورت محلول رقیقی در می آوریم.

1)مراحل بالارا برای آهن(ااا)کلرید قهوه ای رنگ ،نقره نیترات کاملاً شفاف،باریم کلرید بی رنگ،سرب نیترات بی رنگ و شفاف انجام می دهیم.این نمک ها را برای تولید کاتیون هاو استفاده می کنیم.

2)برای تولید یون های این کاتیون ها این مراحل را برای پتاسیم یدید بی رنگ و شفاف،سدیم هیدروکسید بلوری شفاف، سدیم سولفات ،پتاسیم کرومات زرد شفاف و زیبا نیز انجام میدهیم.

3)بااضافه کردن Pb(NO3)2(aq) به KI(aq)رسوب زرد رنگ PbI2(s)مشاهده می شود.

بااضافه کردن Fe(Cl)3(aq) به 3NaOH(aq)  رسوب قهوه ای تیره رنگ Fe(OH)3 دیده می شود.

بااضافه کردن BaCl2(aq) به Na2SO4(aq) رسوب سفید رنگ BaSO4(aq) تشکیل می شود .

با اضافه کردن AgNO3(aq) به KCr4(aq) رسوب قهوه ای رنگ جامدی شکل Ag2CrO4  به وجود می آید .

تمام این واکنش ها جابه جایی دوگانه هستند.

 

 


» عبدالرحمان باغبان
»» نظرات دیگران ( نظر)

 
تشریح چشم گاو(سه شنبه 87 آذر 19 ساعت 8:17 عصر )

نام آزمایش:                         تشریح چشم گاو

 وسایل مورد نیاز:یک عدد چشم  _ یک عدد چاقوی جراحی نوک تیز_ یک عدد ظرف

                             حتی الامکان شیشه ای شفاف

چند نکته:1) با توجه به اینکه بعد از مرگ یک جاندار سلول ها ی بدن آن تا چند ساعت به حالت نیمه زنده باقی می مانند و پس از آن با شروع به کار باکتری های تجزیه کننده می میرند و به تدریج حالت اصلی خود را از دست می دهد باید دقت داشت که چشم تهیه شده  تازه باشد تا بتوانیم آنرا با حالت اصلی خود در هنگام تشریح مشاهده کنیم.

2) تا حد امکان اصول بهداشتی را  در محیط آزمایشگاه رعایت کنیم تا مشکلی پیش نیاید.

3) در هنگام کار با چاقوی جراحی باید بسیارمواظب بود که ایجاد بریدگی در هیچ ناحیه ای ازبدن اتفاق نیفتد و در صورت ایجاد زخم فوراً آنرا به مسئولین آزمایشگاه اطلاع داده تا از صحت و سلامتی خود مطمئن شوید.

4) از دبیر مربوطه خواهش کنید تا در هنگام تشریح امکان لمس اجزا را به شما بدهد.

5) پس از انجام تشریح سعی کنید یک چشم دیگر تهیه کنید و این بارخودتان به انجام کار بپردازید.

مشاهدات:مراحل 1) خوب به ظاهر چشم نگاه کرده و باتوجه به آگاهی های قبلی خود نام اجزای خارجی چشم را  بگوئید .

تئوری_ لایه ی خارجی (صلبیه) : اولین لایه ی چشم از خارج به داخل صلبیه نام دارد که به رنگ سفید مشاهده می شود و از جنس بافت پیوندی محکمی است که در جلوی چشم بخش شفافی به نام قرنیه را به وجود می آورد . این قسمت اولین لایه ی شفاف چشم را برای عبور نور از خود به وجود می آورد .

عملی _ از نگاه کردن به چشم می توان یک کره را دید که در پشت آن قسمتی چربی دیده می شود ودر جلو دو قسمت با رنگهای سفید و سیاه شفاف با مرز مشخص دیده می شود که طبق تواصیف با قسمت سفید رنگ همان صلبیه و قسمت سیاه رنگ همان قرنیه می باشد.کار لایه ی چربی که چشم را احاطه کرده است محافظت از چشم و به خصوص عصب بینایی خارج شده از چشم می باشد.در انتهای چشم و در پشت لایه ی چربی، عصب بینایی به وضوح دیده می شود.این اعصاب بینایی به قسمت کیاسمای بینایی در پشت سر منتهی می شوند که در انجا عمل بینایی به طور کامل به سرانجام می رسد و جسم مورد نظر دیده می شود.

2) پس ازمرحله ی اول که به نام "مشاهده " نامگذاری شد به مرحله ی دوم می رسیم .در این مرحله ابتدا با برداشتن چاقوی جراحی آنرا کاملاً تمیز می کنیم و شروع به برش میکنیم .

تئوری_ با برش و جدا کردن قسمت سیاه باید به زلالیه برخور کنیم . زلالیه در دومین بخش از چشم یعنی مشیمیه(لایه ی میانی) قرار دارد .این قسمت در پشت قرنیه به صورت مایع شفاف دیده می شود و دومین لایه ی شفاف چشم را تشکیل می دهد و به راحتی نور را از خود عبور می دهد. کار اصلی زلالیه تغذیه ی سلول های قرنیه تا عنبیه است اما گفته می شود که تا حدودی به حفظ حالت کروی چشم نیز کمک می کند.در فضای بین  قرنیه تا عنبیه به دلیل عبور نور نباید شئ کدری (مویرگ خونی) وجود داشته باشد تا مانع از عبور نور از آن منطقه شود اما برای تغذیه ی سلولهای آن باید قسمتی شفاف (برای عبور نور) وجود داشته باشد که همان زلالیه چشم نام دارد .زلالیه از مویرگهای اطراف ترشح می شود.

عملی_با چاقو ی جراحی مرز بین صلبیه و قرنیه را برش میدهیم اما محل بریدگی را زیاد فشار ندادیم . (چرا؟) پس از برداشتن محل بریدگی مایعی بی رنگ وشفاف از آن خارج شد که با بررسی محل قرارگیری آن می شد حدس زد که همان قسمت زلالیه است،و برای این محل را فشار نمی دهیم تا مانع از خروج مایع زلالیه شویم.

3) تئوری _ درپشت زلالیه قسمت دیگری از مشیمیه یعنی عنبیه قرار دارد ور در مرکز آن سوراخ مردمک وجود نام دارد.عنبیه دارای رنگدانه هایی است که نور را جذب می کند و البته مسطح شکل می باشد و در اطراف آن ماهیچه هایی برای تنگ و گشاد کردن مردمک در مواقع لزوم قرار دارند که توسط اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک کنترل می شوند.                                                                      صفحه ی 1

عملی _ با آهستگی مایع زلالیه را از چشم خارج می کنیم و در عین نا باوری به جای قسمت شفاف این بار قسمت تیره رنگی را می بینیم و در اطراف، ناحیه هایی دیده می شوند که محکم به این قسمت چسبیده اند .

در وسط آن قسمت تیره تری دیده می شود که با دقت و تامل بیشتر به صورت سوراخ دیده می شود.این اجزا هر کدام با کار خود تناسب دارند .قسمت اصلی عنبیه نام دارد ودارای رنگدانه هایی برای جذب نور می باشد . سوراخ وسط آن مردمک نام دارد که از داخل آن نور عبور میکند ودر اطراف ( عنبیه )هم تارهای ماهیچه ای  برای تنظیم تنگی در هنگام پرنوری و گشادی در هنگام نورکم را برعهده دارد. تغییر اندازه ی مردمک چشم را در جلوی آئینه با تغییرمیزان نور محیط به راحتی مشاهده کرد.نکته ی دیگری که در اینجا حائز اهمیت است این است که با خارج کردن مایع زلالیه قسمت قرنیه روی هم می افتد و به حالت چروک مانند درمی آید که این امر خود نشان دهنده ی این است که مایع زلالیه طبق تئوری داده شده به طور یکنواخت در تمام فضای بین قرنیه تا عنبیه را پر میکند.

3)تئوری _ تابه حال توانستیم از دولایه از چشم عبور کنیم و حال نوبت به لایه ی سوم با نام شبکیه می رسد اما در اینجا مسئله کمی متفاوت است چون علاوه بر موضوع نور به مورد تشکیل تصویر می رسیم . با نگاه به ساختمان چشم به شیئی به نام عدسی می رسیم .عدسی در میان کره ی چشم قرار گرفته است و وظیفه ی تمرکزنور را روی شبکیه برعهده دارد.

عملی_ با برداشتن عنبیه قسمتی را می بینیم که ویژگی های منحصر به فردی دارد . از جمله شفافیت ناب و در عین حال سفتی ژله مانندی که آدم را به تعجب وا می دارد من که با دیدن درخشش آن بسیار شگفت زده شدم .این قسمت عدسی نام دارد و سومین لایه ی شفاف چشم را تشکیل می دهد و به راحتی نور را ازخود عبور می دهد.در باره ی کار آن می توان گفت که نور با ورود به چشم و عبور از چند محیط مختلف دچار شکست هایی می شود که ممکن است آنرا از حرکت مستقیم باز دارد و به دیواره ها برخورد کند و باعث شود که هیچ تصویری شکل نگیرد پس لازم است قسمتی وجود داشته باشد تا نور های وارده را درست روی شبکیه متمرکز کند این قسمت همان عدسی داخل چشم است.

4) تئوری _ پس از عدسی در پشت آن زجاجیه چهارمین محیط شفاف چشم قرار دارد و وظیفه ی اصلی آن حفظ حالت کروی چشم و عبور نور از داخل خود می باشد.

عملی_ در این مرحله عدسی را از چشم خارج می کنیم و با ماده ی ژله مانندی برخورد می کنیم که به آسانی می توان گفت که مایع زجاجیه است چون با ویژگی های این قسمت اعم از ژله ای و نسبتاً سفت بودن فقط می توان که گفت زجاجیه است . جالب این که برای خارج کردن این مایع ازچشم حتی با برعکس کردن چشم باز هم این ماده حاضر بر خروج از چشم و ترک موقعیت خود نیست.

5)تئوری_ درپشت زجاجیه گیرنده های نوری و نقطه ی کور وجود دارد .گیرنده های نوری شامل دو نوع سلول استوانه ای و مخروطی است.استوانه ای :در چشم انسان حدود 125-120 میلیون عدد وجود دارند و دارای دو ویژگی حساس بودن به تاریکی و دید سیاه و سفید می باشد.مخروطی : در انسان نسبت به استوانه ای کمتر و در حدود 5 میلیون یافت می شود و با دو ویژگی حساس بودن به نور و دید رنگی شناخته می شود.نقطه ی کور محلی است که عصب بینایی از چشم خارج می شود. ودر بالای آن لکه ی زرد وجود دارد که برای تیز بینی تداعی شده اند و جالب اینکه در جاندارانی از قبیل باز وعقاب به تعداد بیشماری لکه ی زرد دیده می شود وبه حدی در این جانداران تیزبینی دقیق است که یک باز میتواند از فاصله ی 300 متری یک جمله از کتاب را به وضوح ببیند.

عملی_ مایع زجاجیه را از چشم خارج می کنیم و قسمت هایی را مشاهده می کنیم.قسمت اول به بیشترین سطح را به خود اختصاص داده است قسمت تیره رنگی است که سلول های استوانه ای و مخروطی در ان پخش شده است.قسمت بعدی سوراخی است که عصب بینایی را از چشم خارج می کند یعنی همان نفطه ی کور.قسمت لکه ی زرد با چشم غیر مسلح دیده نمی شود وفقط در نام آن زرد وجود دارد و در واقعیت زرد رنگ نیست. این جواب را هنگامی که از محل لکه ی زرد پرسیدیم در یافتیم البته تو انستیم که محل تقریبی آن را نیز بیابیم.نمودار حرکت نور به شکل زیر است(از راست به چپ):

قرنیه > زلالیه > عنبیه > سوراخ  مردمک > عدسی > زجاجیه > شبکیه .


» عبدالرحمان باغبان
»» نظرات دیگران ( نظر)





بازدیدهای امروز: 2  بازدید

بازدیدهای دیروز:2  بازدید

مجموع بازدیدها: 48824  بازدید


» موسیقی وبلاگ ? «
» اشتراک در خبرنامه «